کتاب کشتی پهلو گرفته

کتاب کشتی پهلو گرفته را سیدمهدی شجاعی در مورد زندگی حضرت زهرا سلام‌الله علیها نوشته است. زیباییِ کتاب در این است که زندگی آن بزرگ‌بانوی دو عالم، از نگاه خانواده، کنیزان و اطرافیان بیان می‌شود. محتوای کتاب، هم جنبۀ تاریخی دارد، هم بُعد معنوی زندگی آن حضرت را بیان کرده و زیباییِ قلم شجاعی هم به آن ویژگی منحصربه‌فردی بخشیده است.ما در این صفحه به معرفی و بیان گزیده‌ای از کتاب پرداخته‌ایم تا اگر مایل به خرید کتاب بودید، تردیدی نداشته باشید.

خلاصه کتاب کشتی پهلو گرفته

کتاب کشتی پهلو گرفته به زبانی داستانی در قالب چهارده فصل در مورد وقایع و زندگی حضرت زهرا(سلام علیه) از زبان اطرافیانش نوشته شده است. این کتاب جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها در حوزۀ ادبیات مذهبی است. فصل‌های این کتاب عبارت‌اند از:

• فصل اول: از زبان حضرت محمد(صلی الله علیه)
• فصل دوم: از زبان حضرت خدیجه(سلام الله علیه)
• فصل سوم: از زبان خود حضرت زهرا(سلام الله علیه)
• فصل چهارم: از زبان امیرالمومنین(علیه السلام)
• فصل پنجم: از زبان امام حسن(علیه السلام)
• فصل ششم: از زبان امام حسین(علیه السلام)
• فصل هفتم: مجدد از زبان خود حضرت زهرا(سلام الله علیه)
• فصل هشتم: از زبان حضرت زینب(سلام الله علیه)
• فصل نهم: از زبان فضه
• فصل دهم: از زبان ام کلثوم
• فصل یازدهم: از زبان اسما
• فصل دوازدهم: مجدد از زبان خود حضرت زهرا(سلام علیه)
• فصل سیزدهم: از زبان امیر المومنین(علیه السلام)
• فصل چهاردهم: از زبان آسمان روایت می شود.

به‌طور کلی می‌توان کتاب کشتی پهلو گرفته را مرثیه‌ای عاشقانه و عارفانه در توصیف و شناخت حضرت زهرا (سلام الله علیه) دانست که نویسنده با نگارشی زیبا و قلمی توانا در قالب داستان آن را روایت می‌کند.

گزیده کتاب کشتی پهلو گرفته

من که دیده بودم یک نفر با خاک پای مادیان جبرئیل، دست در کار خلقت برد، خیال می‌کردم خلایق از گرد پای شما بال خواهند ساخت، از من خواهند گذشت و به معراج خواهند رفت. چه سفیه بودند این خلایق. چه نادان بودند این مردم! چه می‌خواستند که در محضر شما نمی‌یافتند؟! چه می‌جستند که در شما پیدا نمی‌کردند؟! دنیا می‌خواستند، شما بودید. آخرت می‌خواستند، شما بودید. سعادت می‌خواستند، شما بودید. علم می‌خواستند، شما بودید. معرفت می‌خواستند، شما بودید. بهشت می‌خواستند، شما بودید. حتی اگر مال‌ منال و شهرت و قدرت می‌خواستند، باز مخزن و گنجینه‌اش در دست شما بود…